به یاد داشته باش
که در شرایط سخت ،
هنگامیکه روح و جانِ آدمیبه ناامیدی مبتلا شده!
چه کسی همراهت آمد ؟!
چه کسی دستت را گرفت و به تو یادآوری کرد که هوایت را دارد؟!
از همه مهم تر ،
چه کسی با دانستن اغلب نشدنها
امید را به تو تزریق کرد ؟!
به یاد داشته باش!
چه کسی به دنبالِ این است که چند دقیقه وقتش را آزاد کند ،
لحظههایش را به لحظههایت گره بزند
و تمامِ خوشی و حال خوبش را با نگاه کردنِ به تو
با صحبت کردنِ با تو
مقدر کند ؟
بدون هیچ واسطهای اگر بخواهم اعتراف کنم!
یک « تو » پاسخ تمامِ این پرسشها بود .
« تو » معجزهای بودی که رخ داد برای لحظههایم
برای خستگیهایم
و برای دلشکستگیهایم...