loading...

پنجره عشق

Content extracted from http://baran1994.mihanblog.com/rss.aspx?1746112826

بازدید : 508
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 8:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

سلام گل من

خوبی؟ پسرخوشگلم داشتم به وقتی فک میکردم که قراره بیای بیرون از شکم مامان

راستش یه حس خوشحالی و ناراحتی داره! خوشحالم که بغلت میگیرم و میتونم واقعی تر داشته باشمت و روز به روز ببینمت ولی میدونی حس سختیه که یهو دیگه دوتایی باهم یجا نباشیم! یعنی سخته دست بزنی به شکمت و ببینی خالیه... یا لگد زدنتو حس نکنم... کلا عجیبه انگار دور میشی ازم ولی نزدیکمم میشی...

نمیدونم چطور بگم ولی میدونم که تورو از هرچیزی بیشتر دوست دارم مثل اینکه وصل شدی به جون من و اگه حس کنم چیزیت شده دلم میخاد خودمو بکشم و این حس نباشه!

شبیه حس بابا... بابا هرروز داره تلاششو بخاطرت بیشتر میکنه و مدام بفکر اینه که همه چی برای اومدنت آماده باشه...

برات کتاب داستان خریده و میشینه به قصه‌هایی که برات میخام بخونم گوش میده و آخرش میگه این قسمتاش آموزندست برای بچه ولی اونجایی که شکارچی میاد شنل قرمزی و مادربزرگ رو از شکم گرگ نجات میده خوب نیس چون بچه فک میکنه اگه گرگ یا ادمای بد اومدن همیشه یکی میتونه نجاتش بده و من میفهمم که چقدر بفکر توعه که هیچوقت آسیب نبینی هیچ جوری :)

بابات خیلی بابای خوبیه!

خیلی دوستت داریم گل پسرم


برچسب‌ها: پسرم،

بازدید : 1292
دوشنبه 14 ارديبهشت 1399 زمان : 5:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

خاله کوچولوخیلی روت حساسه عزیزدلم

همش داره بمن میگه امیدوارم بچه رو درست تربیت کنی!

میگه باید طبق اصول دنیایی که توش زندگی میکنیم باهات برخورد کنم یعنی دقیقا یادت بدم تو جنس برتری

اما آخه من دلم میخاد تو جوری بزرگ شی که بفهمی‌زن و مرد برابرن و هردو هرکاری ازشون برمیاد...

دلم نمیخاد جنسیت رو ذهنت برای انجام کارها تاثیر بذاره باید خودت بتونی غذا بذاری و لباس اتو کنی و یه عالمه چیز دیگه در کنارش باید بتونی دوچرختم تعمیر کنی :)

بنظرت این بده گل پسرم؟


بازدید : 496
دوشنبه 14 ارديبهشت 1399 زمان : 5:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

همیشه فکر می‌کردم معلم کسی ست که سر کلاس درس می‌دهد، امتحان می‌گیرید،‌ کم و زیاد نمره می‌دهد و تمام!! اما با گذر زمان فهمیدم معلم‌ها قدرت عجیبی دارند. آن‌ها می‌توانند دید آدم‌ها‌ را به زندگی تغییر دهند.

فهمیدم معلم‌ها همیشه در مدرسه نیستند.معلم می‌تواند همان کودکی باشد که تمام ناراحتی و دلخوری اش به چند دقیقه نرسیده تمام می‌شود. کودکی‌ که کینه به دل نمی‌گیرد و درس بخشش می‌دهد. معلم‌ می‌تواند همان جوانی باشد که برای آرزوهایش می‌جنگد و درس تلاش می‌دهد. معلم می‌تواند همان سالمندی باشد که به فرزندان و نوه‌هایش بی انتها عشق می‌ورزد و هیچکس مهربانی و عشق را به خوبی او یاد نمی‌دهد.

دنیا پر از معلم است...معلم‌هایی که جدا از سن و سال؛ جدا از تحصیلات؛درس زندگی می‌دهند.

هر کدام از ما می‌توانیم حتی برای یک نفر معلم باشیم، به شرط آنکه در زندگی چیزی برای یاد دادن داشته باشیم.


بازدید : 553
دوشنبه 14 ارديبهشت 1399 زمان : 5:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

چن روز پیش من فهمیدم که نمیتونم جایی همه حرقامو بهت بگم پسر گلم چون همه جا خواننده‌هایی هستن که منو میشناسن و نمیخام همه‌ی حرفامو بدونن... ولی اینجا حداقل خود واقعیمو ندیدن و نمیدونن اسمم چیه کجام... آخه یه زمانیزیادی صاف و ساده بودم با همه و خیلی بد بهم ضربه زدن و ازون موقع من تصمیم گرفتم دیگه انقد به کسی اجازه ندم نزدیک خودم و عزیزانم بشه

بهرحال اینجا برات مینویسم

هروقت بزرگ شدی بهت میگم که بخونیشون... شاید روزی من نبودم و اینا برات موند

دیشب بابا میگف منو دوس داره چون مهربونم چون پناهشم چون خوشکلم :))) همیشه هروخ ازش میپرسم نمیتونه جواب درستی بهم بده همیشه همینجوری یه عالمه ویژگی خوب میگه! و آخرشم گف هر اسمی‌من بگم میذاریم برات

اول بین ۵ تا اسم مونده بودم

رادوین(جوانمرد) مهرشاد(ترکیب اسم من و بابا) آیهان(پادشاه ماه) آیتاش(همتای ماه) پارسا(پرهیزگار)

ولی الان موندم بین سه تای اول

بابات هنوزم هی میگه سیروس :)))

کاش میشد از خودت پرسید چه اسمی‌رو دوس داری! مامانم اینا یعنی مادربزرگت اینا (مامان مامانم) رادوین رو ببشتر دوس دارن و البته دلشون محمد و امیرحسین میخاد که البته منم امیر حسین دوس دارم ولی ازونجایی که از قوم عرب بدم میاد دلم نمیخاد اسمتو عربی بذارم!، مامان بزرگ اونوری هم نظر خاصی اعلام نمیکنن و یبار شروین پیشنهاد دادن که هم من هم بابا مخالف بودیم اخه حس لوسی میده به آدم... برا همینم هنوز موندیم اسمتو چی بذاریم جانکم

اگه خارج بود اسمتو میذاشتم استفن یعنی باغ گل یا مارسل یعنی جنگنجوی کوچک

یه فیلمی‌داده پخش میشه شبکه جم مکس اونجا یه کارگاه خیلی خیلی باهوش و بامزه داره اسمش آدرین مانک اونم خیلی دوس دارم ولی معنی آدرین اصلا جالب نیس فقط اسم یه فرمانده رومیه که فتح زیادی داشته و علاقمند به ادبیات بوده...

باید دید آخرش اسمتو چی میذاریم گل پسرم


بازدید : 490
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 1:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

سلام گل پسر مامان

خیلی چیزها هست که دلم میخاد بهت یاد بدم ولی اولیش اینه که هیچوقت دل نشکون و اجازه هم نده دلتو بشکنن

هروخ یکیو دوس داشتی یه لیست از خوبی و بدی‌هاش درست کن و اگه دیدی خوبیاش چیزی جز اخلاقشه مطمئن باش میتونی کنار بذاریش...

گل من دیشب بابا ازم پرسید آخه تو چی منو دوس داری؟

میدونی من چی بابا رو دوس دارم؟ صداقتشو تو رفتارش یعنی وقتی حرفی میزنه همون چیزیه که میخاد بگه نه دروغه نه نقشه و نه چیز دیگه ای... بعدش صمیمیتشو دوس دارم! اون همه جا هرجوری بتونه و در واقع ظرفیتش اجازه بده کنارمه، وقتی اون هست میدونم مشکلارو چه سخت چه آسون تحمل و حل میکنیم!مورد بعدیش فداکار بودنشه، اولین بار وقتی اینو دیدم که دستام یخ میزدن و میخاست گرمش کنه و تو فلاسک آب داغ داشتیم ولی آب خیلی خیلی داغ بود دست خودشو میگرف جلوی آب داغ که داغیش بره و من فقط دستم گرم شه! مورد بعدی حمایتشه حتی وقتی میخام یه کار خیلی بزرگی که ممکنه نشه رو انجام بدم... مورد بعدی اینه که همیشه بهمون فکر میکنه به من زندگیمون و به خواسته‌های من و حتی خیلی وقتا هیچی نمیخاد جز اینکه من برسم به خواسته خودم! مورد بعدی هوسباز نبودنشه پسر گلم و امیدوارم تو این مورد واقعا مثه پدرت باشی، چشم پاک و دل سیر و مورد اعتماد! و یکی از مهمترین موردها اینه که پدرت در مورد همه چیز با من حرف میزنه و همه جا کنار همیم و مسئولیت پذیریش هم عالیه

میبینی خوشکل مامان اینا چیزایی راجع به اخلاق آدماست و ازین جهت امیدوارم بدونی که پدرت قهرمان ماست... و هرچقد پدرت الگوی تو باشه مطمئنم عشق آیندت زندگی بهتری خواهد داشت...

بعد از همه اخلاقیات میرسیم به ظاهر آدما... که دفعه بعد برات تعریف میکنم گل مامان


بازدید : 560
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 1:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

من زنم...

با دستهایی که دیگر دلخوش به النگوهایی نیست

که زرق و برقش شخصیتم باشد

من زنم...

و به همان اندازه از هوا سهم می‌برم که ریه‌های تو

میدانی...؟

درد آور است که من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی

قوس‌های بدنم به چشم‌هایت

بیشتر از تفکرم می‌آید

دردم می‌آید...

باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم

دردم می‌آید...

ژست روشنفکریت فقط برای دختران غریبه است

به خواهر و همسرت که میرسی قیصر میشوی

دردم می‌آید...

در رختخواب با تمام عقایدم موافقی

و صبح‌ها از دنده دیگری از خواب بیدار میشوی

تمام حرفهایت عوض میشود

دردم می‌آید...

نمیفهمی‌تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است

حیف که ناموس برای توست نه تفکر

حیف که فاحشه مغزی بودن

بی اهمیت تر از فاحشه تنی است!

من محتاج درک شدن نیستم

دردم می‌آید خر فرض شوم

دردم می‌آید آنقدر خوب سر وجدانت کلاه می‌گذاری

و هر بار که آزادیم را محدود میکنی

می‌گویی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است

نسل تو هم که اصلا مسئول خرابی‌هایش نبود...!

میدانی...؟

دلم از مادرهایمان می‌گیرد

بدبختهایی بودند که حتی می‌ترسیدند باور کنندحقشان پایمال شده

خیانت نمی‌کردند...نه برای اینکه از زندگی راضی بودند

نه...خیانت هم شهامت می‌خواست

نسل تو از مادرهایمان همه چیز را گرفت

جایش النگو داد...

مادرم از خدا می‌ترسید

از لقمه حرام می‌ترسید

از همه چیز می‌ترسید

تو هم که خوب می‌دانی ترساندن بهترین ابزار کنترل است

دردم می‌آید...

از این همه بی کسی دردم می‌آید...!


بازدید : 957
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 1:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

مردى كه زنها را فهمید...

آقاى ویلیام گلدینگ برنده جایزه نوبل ادبیات:

"من معتقدم، زنها باید دیوانه باشند كه فكر میكنند با مردها مساوى هستند!!!

همیشه بالاتر بوده اند.... خیلی بالاتر....

هر چیزى را به یك زن بدهى آن را به بهترین مبدل میسازد.

اگر به او نطفه بدهى، او به تو یك فرزند میدهد.

اگر به او یك محل اقامت بدهى، آنجا را به یك خانه تبدیل میكند!

اگر به او ماده اى غذائی بدهى، او به تو یك وعده غذائی میدهد....

اگر به او لبخند بدهى، او قلبش را به تو میدهد.

زنها هدیه‌هایی را كه دریافت میكنند،چندین برابر و بهترینش میكنند."


بازدید : 454
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

سلام عزیزدلم

این روزا بیشتر متوجه حضورتم

ولی بیشتر از هرچیزی فکر میکنم به نیازهات!

نه فقط مادی ... من به تربیتت و به اینکه چجوری باید تورو موفق ترین آدم دنیا بکنم فکر میکنم

البته گاهی هم پیش میاد که عصبانی میشم و با خکدم میگم پس من چی؟ آرزوهام چی؟

بعدش اغلب اوقات خودمو دلداری میدم و گاهی بابات دلداریم میده و میگه نگران نباش کمکت میکنم توام به خواسته‌هات برسی

و من خدشحال میشم که قرار نیس کل زندگیم بره کنار و فقطتو باشی... بابت این فکرام منو ببخش عزیزم ولی

پسر قشنگم امیدوارم بدونی که من و بابا خیلی خیلی زیاد دوستت داریم

و مطمئنم که بابات انقد زیاد دوستت داره که حد نداره! عجیبه ... من فک نمیکردم نیومده انقد عاشقت بشه!

جان دلم از خدا میخام مواظبت باشه و هر لحظه هواتو داشته باشه حتی اگه من کم کاری کنم...

خیلی دوستت دارم

یادم بنداز دفعه بعد در مورد عشق باهم حرف بزنیم... میدونی که مادرت با صدای بلند نمیتونه همه حرفاشو بهت بگه و بیشتر برات مینویسه همیشه

مادرت


بازدید : 421
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

پسر قشنگم امروز نصف بیشتر وسایل سیسمونی تورو خریدیم

شاید فقط تخت و کمد و پرده اتاقت مونده باشه... عزیزدلم امروز میخام برات از تبعیض‌های جامعه بگم!

تو پسر منی... من و بابات

اما از نوجونی‌های دور برات خیلی زحمت کشیدم وقتی هرماه حالم بد میشد... امتحانام خراب میشد... مثل مرده‌ها میشدم و نمیتونستم هیچکاری انجام بدم

بزرگتر شدم ازدواج کردم، با تمام تلاشهای پدرت من تو تمام مراحل داشتن تو اذیت شدم درد کشیدم و الان تو هر روز و شب بارداری دوباره همه اینارو دارم

منتی نیست عزیزدلم... من خیلی هم دوستت دارم و به بدتر ازین هم راضی ام تا تو صحیح و سالم بیای بغلم!

میدونی بعد از همه‌ی این سختی‌ها شتید تو انتخاب اسمت نظر من دخیل باسه ولی نام خانوادگیت میشه نام پدر! و تو قانون این کشور تو فقط مال بابایی در حالیکه من و اون باهم برای داشتنت زحمت کشیدیم و شاید من بیشتر!

جان دلم سیسمونی خریدیم و درسته که مامان بزرگ بابابزرگت یه کلمه نگفتن چرا ما بخریم و حتی بابات هم تا جاییکه میتونست خرید کرد برات ولی وقتی به خانواده همسر به تعارف گفتیم اگه دوس دارین با شمام میریم خرید که احیانا ته دلشون ناراحت نشن که اونا تو خرید برای نوه‌‌‌ای که قانونا فقط مال اوناست نبودن! اونا گفتن نه شما بخرین ما میایم نگاه میکنیم.... تمام دیشب هروقت منو از خواب بیدار کردی کوچولوم به این عبارت فکر کردم به اینکه چقد بهم برخورده که تو فقط مال اونایی درحالیکه طبق رسمشون همه زحمتت مال من و خانواده منه

مادر منم میتونست از همین پولهای سیسمونی هزارویک چیز دیگه که دوس داره بخره ولی دوس داشت برلی تو بخره و با ذوق اینکارو کرد! کوچولو اگه ببینی چه چیزایی برات خریده و بعد مقایسه کنی با چیزایی که به اصطلاح کادو برات خریدن و هردفعه دادن ... شاید بگی من الکی غر میزنم نه کوچولو... لباسای کوچیک بابات رو نگهداشتن و دادم بهمون که تو بپوشی زیاد بد نیستن میشه تو خونه بپوشی.... اما خب!

میدونی عشق مامان من با همه رسم‌هاشون مخالفم! از کم گذاشتنای پدرو مادر همسرم و ندیدن‌های بابات بدم میاد.... عزیزدلم اینکه اگه تو الان دختر بودی من باید بفکر جهیزیه و سیسمونی تو بودم و چون الان پسری من فقط قراره تماشا کنم ناراحتم میکنه و من قرار نیس اینکارو بکنم... من قراره به آدمای اطرافم یاد بدم چه پسر چه دختر من باید هرکاری میتونم برای بچم انجام بدم!

حتما یادت بمونه عزیزدلم من قراره تو عروسیت تو نوه دار شدنم و تو همه چی نصف همه‌ی کارارو انجام بدن و نذارم خانواده همسرت و همسرت فک کنن پسر بودن یعنی فقط از دور تماشا کردن و صاحب بودن همه چیز

کوچولوی من عشق من یادت بمونه که تو اگه قانونا هم فقط مال پدر و جدپدری باشی، در اصل مال مامانی و تو کل قلب مامانی و نمیذارم هیچوخ هیچکس تورو از من بگیره تو فقط مال مامانی و بعد بابا

لطفا اینو بدون که پدر و مادر مامانت چقدر برات زحمت کشیدن و خاله‌هات چقدر دوستت دارن و یادت بمونه همه چیز

خیلی دوستت دارم گل پسرم

مامان


بازدید : 565
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره عشق

به یاد داشته باش

که در شرایط سخت ،

هنگامی‌که روح و جانِ آدمی‌به ناامیدی مبتلا شده!

چه کسی همراهت آمد ؟!

چه کسی دستت را گرفت و به تو یادآوری کرد که هوایت را دارد؟!

از همه مهم تر ،

چه کسی با دانستن اغلب نشدن‌ها

امید را به تو تزریق کرد ؟!

به یاد داشته باش!

چه کسی به دنبالِ این است که چند دقیقه وقتش را آزاد کند ،

لحظه‌هایش را به لحظه‌هایت گره بزند

و تمامِ خوشی و حال خوبش را با نگاه کردنِ به تو

با صحبت کردنِ با تو

مقدر کند ؟

بدون هیچ واسطه‌‌‌ای اگر بخواهم اعتراف کنم!

یک « تو » پاسخ تمامِ این پرسش‌ها بود .

« تو » معجزه‌‌‌ای بودی که رخ داد برای لحظه‌هایم

برای خستگی‌هایم

و برای دلشکستگی‌هایم...


تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 9
  • بازدید کننده امروز : 10
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 193
  • بازدید ماه : 213
  • بازدید سال : 3599
  • بازدید کلی : 78450
  • کدهای اختصاصی