من هم میدانم اوضاع وخیم است!
میدانم حال دل همه بدجور گرفته؛
میدانم خیلیها رفتند و نرسیدند؛
میدانم نه راه پس برایمان گذاشتند و نه راه پیش.
نه اینکه ندانم؛
همه اش را میدانم.
اما چه کنم؟!
اگر هنوز از امید، رویاهای قشنگ، رسیدنها و لبخند میگویم؛
فقط میخواهم ذره ای، تنها ذره ای
حال گلهای باغچهی دلتان را به آرامش گره بزنم؛
تا شاید کبوترهای آسمان قلبتان
لحظهای لبخند بزنند.
سیما امیرخانی